"زمان" که حذف شود! ازل، حال و ابدی وجود نخواهد داشت و "جاودانگی" در خلاءِ زمان نمایان می‌شود.

تاریخ 99/09/09 شاید بهترین فرصت نگارش نامه‌ من به تو باشد!

 

دیدن تو در قامت تخته چرخدار (مینی اسکیت‌بورد) قرمز، سراشیبی و رقابت بر سر بیشترین زمان حفظ تعادل؛

اسکیت‌های جی‌جی زرد فسفری برادر و سکون فضای رو به غروب عصر تابستانی محوطه دبیرستان البرز با افول گرمای روز همراه با جنبش نسیمی ملایم و خنک همراه با عطر برگ درختان

کنجکاوی پوشیدن اسکیتهای فیوژن سه فیکس رولربلید پرت شده در انباری و منع اسکیت‌سواری برادر به‌خاطر حادثه خیابان ولیعصر توسط پدر

پیست اسکیت پارک ساعی، تابستان سال ۱۳۸۵ و آلبوم حسرت پرواز ابی،

اسکیتهای تی اف اس دار رولربلید برادر

و

خرید اولین اسکیت شخصی؛ آربی ایت‌های ۹۰ میل قهوه‌ی سوخته

پیست اسکیت پیروزی، فردیس، لاله و ...

این اپیزودها تنها بخش کوچکی از یک واقعیت بود، واقعیتی از یک عشق عمیق که به تدریج در جسم و جانم شکل می‌گرفت. سر‌منشا تمام خاطراتی که در رقص میان خورشید، آسمان، زمین، باد و باران و... شکل گرفت و تا همیشه با من خواهد ماند.

حضور تو در تمام زوایای زندگیم کاملاً مشهود بود. قلب، ذهن، جسم، روح، زمان، مطالعات، تالیفات، تصویرسازی‌ها، نوشته‌ها و همه‌چیزم را به تو دادم. تو مرا فرا می‌خواندی و من با وجود تمام چالش‌ها و از دست دادن بسیاری از فرصتها بازهم تورا انتخاب می‌کردم، چراکه تو به جسمم روح و جانی دوباره می‌بخشیدی و تسکین‌دهنده تمام ناملایمات، خستگی‌ها و ناراحتی‌هایم بودی!

تمام این سالها؛ خوب و بد، زشت و زیبا، شادی و غم، آسانی و سختی، هیجان و ترس، همه و همه را با هم زندگی کردیم و هرچه که داشتیم به هم دادیم.

با چشم انداز "هیچ‌وقت دیر نیست، حتی برای اسکیت‌سواری" پایان راه اسکیت‌سواری قابل تصور نیست.

اگرچه همیشه در ذهن و جان من خواهی ماند، اما بدنم و تو خوب می‌دانید که کم کم به وقت خداحافظی نزدیک می‌شویم.

در تمام این سالها قلب و جان من و تو "مخزن الاسرار" تک تک انسانهایی بود که پا به پای آنها میچرخیدیمو میرقصیدیم.

مهم نیست که بعد از آن چه می‌شود؛ من همیشه همان نوجوانیم که از هیجان حرکت با کفش‌های چرخدار، پوشیدمتان و درحالیکه هر کدامتان به سمتی می‌رفتید، برای درکنار هم بودنتان تلاش کردم و آموختم که باید چپ، راست زد!

چپ، راست، یک، دو.....

کفش‌های چرخدار عزیز، اسکیت عزیز

برای همیشه عاشقت خواهم ماند.